۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

یه گپ کوچولو

بابا . چرا کتاب های دینی همه به یه زبون خاصی نوشته می شه؟
مثلا کدومش دخترم ؟
مثلا انجیل...
کجاش ؟ کدوم قسمتش برات سواله ؟
برای مثال این جمله – دل خود را به تمامی نگه دار . زیرا سرچشمه ی حیات از آن است-
ببین کتاب های این چنینی رو به نظر من میشه از چند بعد نگاه کرد . مثلا چند تا آیه از انجیل رو از دیدگاه روانشناسی بررسی می کنیم. جمله ی بالا رو امروز تو اکثر کتاب های روانشناسی اینجوری می شه دید :
هر آنچه آدمی در خیال خود تصور کند – دیر یا زود- در زندگیش نمایان می شود.
"مرگ و زندگی در قدرت زبان است " .
این جمله هم همینطور : هر کلام یا اندیشه ای بر ذهن نیمه هشیار اثر می گذارد. پس باید قدرت کلامی را که به زبان رانده می شود ، دانست...
" بایستید و نجات خداوند را ببینید " .
یکی دیگه از قوانینی که روانشناسی نوین به انسانها یاد می ده اینه : عدم مقاوت . عدم مقاومت در برابر چیزهایی که انسان از حل و فصل اونها عاجزه و باید اونها رو به خدا بسپاره...
و ...

۴ نظر:

ساحل گفت...

سلام امین جان
موفق باشی و مستدام .

ناشناس گفت...

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت
آشنایی نه غریب است که دلسوز من است چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت
خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت
چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت
ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

ساحل گفت...

سلام بر شما
امیدوارم خوب باشید . و آپ نکردنتان دلیلی مستدل بر ادامه مطالعاتتان .
پیروز و موید و منصور و شادکام .

روناک گفت...

سلام.امیدوارم که خوب باشید.خیلی وقته که چیزی نمی نویسید....من یک کم نگران شدم...امیدوارم که در هر حالی هستید خوب باشید....