۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

کارگاه داستان / قسمت سوم :

داستان: شروع - میانه - پایان

تعریف فاستر: داستان نقل وقایع است به ترتیب توالی زمانی

تعریف چخوف: نویسنده باید ساده بنویسد. درباره اینکه سیمونویچ چطور با ماریا ازدواج میکند، همین.

داستان کوتاه:

- در داستان کوتاه واقعه مرکزی مثل خورشید است که حوادث دیگر مثل سیاره هایی به دور آن بگردند و وابسته و همبسته آن باشند و در کل یک منظومه را تشکیل بدهند.

- داستان کوتاه روایت بالنسبه کوتاه خلاقانه ایست که نوعا سر و کارش با گروهی محدود از شخصیت هاست که در عمل منفردی شرکت دارند و غالبا با مدد گرفتن از وحدت تاثیر بیشتر بر آفرینش حالات تمرکز می یابد تا بازگویی داستان.

- داستان کوتاه نوشته منثور کوتاه خلاقانه ایست که هدف آن به هم پیوستن و هماهنگ کردن شخصیت پردازی، مضمون (تم) و تاثیربخشی است.

- در داستان کوتاه توجه به یک شخصیت معین است و کلیه وقایع از زاویه دید Point of View همان شخصیت دیده و بررسی میشود.

- داستان کوتاه تمرکز دادن شخصیتی است در یک حادثه مهم ضمنی. در آن کمتر شخصیت گسترش می یابد و نویسنده بیشتر شخصیت را در موقعیتی خاص نشان میدهد.

- داستان کوتاه روایتی است کوتاهتر از رمان کوتاه و بیشتر محدود به موقعیت ها و شخصیت ها و معمولا به تاثیری واحد.

- داستان کوتاه اثریست کوتاه که در آن نویسنده به یاری یک طرح منظم، شخصیتی اصلی را در یک واقعه اصلی نشان میدهد و این اثر در کل تاثیر واحدی را القا میکند.

- داستان کوتاه نباید از ده هزار کلمه بیشتر باشد. از ده هزار کلمه بیشتر را رمان کوتاه یا نوولت Short Novel مینامند و از پنجاه هزار کلمه بالاتر را رمان . در داستان کوتاه، نویسنده تاثیر واحدی را جست و جو میکند و القای آن را به خواننده مد نظر دارد مانند داستان داش آکل.

در داستان کوتاه، شخصیتی (کاراکتر) با شخصیت های دیگر(گیله مرد) یا شخصیتی با خودش (زنده به گور) یا شخصیتی با فکر و اندیشه ای (داش آکل) درگیر است، یا جهان بینی و بینشی با جهان بینی و بینشی دیگر (شب های ورامین) تلاقی میکند. در رمان شخصیت یا شخصیت های داستان با تمامیت زندگی مثل اغلب رمان های کلاسیک (دیوید کاپرفیلد) یا دوره ای از زندگی رو در روست(چشم هایش-همسایه ها) و به همین دلیل شخصیت های رمان در آخر، آن نیستند که در ابتدا بوده اند و به کلی تحول و دگرگونی پذیرفته اند. مانند شخصیت خاله در شروع رمان همسایه ها با شخصیت او در انتهای کتاب.

در داستان کوتاه شخصیت احتیاج ندارد که پیر شود و یا با زمان پیش برود. ممکن است که اصلا داستان کوتاه، شخصیتی نداشته باشد.رمان نویس شخصیت یا شخصیت هایی را انتخاب میکند.

رمان نویس شخصیت هایی را انتخاب میکند و آنها را در موقعیتی از اجتماع قرار میدهد، بعد در نتیجه ی درگیری این شخصیت ها با هم و بر اثر برخورد و اصطکاک آنها با افراد آن اجتماع، وقایع، رمان به وجود می آید. مثلا با کشانده شدن خاله به کلانتری و از آنجا پیغام یک بازداشتی سیاسی را بیرون بردن، زندگی شخصیت رمان دگرگون میشود و رمان در خط های تازه ای می افتد.

اما برای نویسنده داستان کوتاه، چنین ضرورتی وجود ندارد. در قالب داستان کوتاه هرگز زندگی شخصیتی تجسم پیدا نمیکند. به عبارت دیگر، در رمان گسترش و تکوین شخصیت ها و گسترش طرح و نقشه داستانی و فضا و رنگ و اتمسفر داستان و یا هر سه ی اینها گسترش و تکوین می یابد ولی در داستان کوتاه، فرصتی برای این گسترش ها نیست.

در داستان کوتاه، شخصیت قبلا تکوین یافته و قوام گرفته است و پیش چشم خواننده ی منتظر، در گیر ودار کاری است که آن کار محتملا به اوج و لحظه حساس و بحرانی خود رسیده یا در جریان کاری است که قبلا وقوع یافته اما به نتیجه نهایی خود نرسیده است.

-در یک داستان کوتاه ناب، لحظات به هیچوجه بی ثمر و عاطل نمی مانند زیرا که ساقط شدن زمان، قبلا اتفاق افتاده است و در حینی که داستان جریان دارد زمان متحرک است و آفریننده، لحظات ، موجب وقایع و موجب تکوین پیکره و ساختمان داستان است.

هر رمان باید ضرورتا از ابتدای کودکی، زندگی شخصیت یا شخصیت های خود را بازسازی کند، حال آنکه داستان کوتاه، مثل دریچه یا دریچه هایی که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت های داستان ، برای مدت محدود و معینی باز میشود و به خواننده فقط امکان میدهد که از این دریچه یا دریچه ها به وقایع در حال وقوع نگاه کند.
داستان کوتاه بارقه ایست که بر وقایع فرود می آید و در نور آن، خواننده فقط میتواند شخصیت داستان را در تنگنای زندگی خود ببیند.

نویسنده داستان کوتاه، همیشه باید نقطه ای از زندگی را برای شروع داستان انتخاب کند، همین انتخاب ممکن است شکل و ساختمان تازه ای را از داستان کوتاه عرضه کند. داستان کوتاه گسترش محدود و حساب شده ای است که بر جنبه مجرد منفردی از جنبه ها و عناصر رمان متمرکز میشود، در حقیقت این جنبه ها یا عناصری که از رمان جدا شده است، به خودی خود استقلال پیدا میکند.

داستان کوتاه ساز تنهایی است و رمان یک سمفونی

هیچ نظری موجود نیست: